قدم ششم
سلام عزیزای دلم امیدوارم خوب خوب باشین بالاخره خودتونو نشون دادین یه شاهزاده و یه پرنسس اخ عمه به قربونتون یک شنبه ساعت 3 مامانی و بابایی رفتن سونو و این خبر خوبو بهمون دادن خیلی خوشحال شدیم خوشگلای من مرسی از اومدنتون اونشب یه مهمونی مختصری بابایی برای شما ترتیب داد خیلی خوش گذشت راستی مامان و بابا خیلی به مخشون فشار میارن تا اسمای خوشجلی انتخاب کنن برای شما دو گل ناز دود نکنه خوبه راستی شاهزادمون از پرنسسمون درشت تره چون مرده دیگه گل دخملمونم که مانکنه اقا پسرمون مثل مرد سرشو بالا نگه داشته و دخملیمونم نجیب و خانوم وسر به زیر عمه فدای هردوتون بی صبرانه منتظر هردوتونیم عزیزکای ما...
نویسنده :
عمه شیما
11:36